سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوسجونانه

من اصلا نمی دونم اون چیزی که راجع بهش حرف می زنی چیه؟؟؟نمی خوام اگه چیز خوبیه خرابش کنی یا تمومش کنی...می دونم که عاقل تر ازاون هستی که احساسی تصمیم بگیری...منم صبح نرفتم.راستش بیدارم شدم اما دلم نیومد برم ...گفتم عصری میریم با هم...به خاطر من راه درستو برو...
نوشته شده در شنبه 89/6/20ساعت 2:31 عصر توسط ریحان و سعیده صلواتی برفست ( ) |

سعیده به خاطر تو یه کاری کردم ..... نمیدونم درسته یا نه!!! اما اگه اون اتفاق نمی افتاد من و تو هم با هم بحث نمی کردیم!!

زدم همه چیزو بهم زدم!!!!اون چیزی که باعث بشه  ما با هم بحث کنیم چیز بی ارزشیه!!یعنی وقتی اولش ما اینجوری بشیم....پس اخرش ترسناکه!!

 انداختمش تو زباله دانی ذهنم!! تموم شد!!

من صبح حرم نرفتم!!

دلم نیومد تنها برم...

 تو رفتی؟؟؟

 اگه نرفتی عصر  همون جای همیشگی همون ساعت.....

------------------------------------------------------------------------

 من زبان تخصصی رو همون چهارشنبه که برداشتی برداشتم....اندیشه شنبه پر بود...5شنبه برداشتم...استادش همونه ....حرف میزنیم جابه جا  می کنیم!!

 


نوشته شده در شنبه 89/6/20ساعت 11:15 صبح توسط ریحان و سعیده صلواتی برفست ( ) |

سلام دوستای گلم...

این اولین پست من تو وب جدیدمونه...شاید با خودتون فکر کنین که من این وب رو دوس ندارم یا برام بی اهمیته که نمیام توش پست بذارم یا براتون نظر بدم اما واقعیتش اینه که این وب بزرگترین اشتراک بین من و دوس جونمه و شاید اگه این وب نبود ما هیچ وقت انقدر به هم نزدیک نمی شدیم.

اگه نمیامو نظر نمیذارم یه دلیل خیلی خیلی بزرگتری داره که...دوس جونی تو برام پست گذاشتی و حرفای دلتو زدی منم برات اس ام اس فرستادم.ما هیچ وقت باهم قهر نکردیم نمیکنیم و نخواهیم کرد...اگه گاهی هم بهم گیر میدیم فقط برای اینه که بیشتر از دل هم باخبر بشیم و نزدیکتر بشیم.فقط همین...

اگه ازت پرسیدم فقط به این خاطر بود که منو تو غم و غصه هات کنار خودت بدونی...خواستم بدونی که پشت سرت هستم نه مثل یه کوه اما هستم ...همیشه ...تاهر وقت که بخوای...


نوشته شده در شنبه 89/6/20ساعت 12:46 صبح توسط ریحان و سعیده صلواتی برفست ( ) |

میدونی که دوس ندارم چیزی رو به زور ازم بخوای ...میدونی که این اخلاقمه دست خودم نیست نمیتونم حرف بزنم.....میدونی که چقدر برام عزیزی ...میدونی که اخرش بهت میگم....این حرفا چی بود که زدی؟؟؟......ادامه مطلب فقط برای سعیده است رمزشم اسم صحنی که امروز نماز مغرب وعشا رو اونجا خوندیم!!!  


نوشته شده در جمعه 89/6/19ساعت 9:35 عصر توسط ریحان و سعیده صلواتی برفست ( ) |

جوان این پا و ان پا کرد ودو زانو نشست.بعد مثل یک دانشجوی درس خوان که درسش را خوب فهمیده ،با صدای مطمئن پرسید:پس لازم نیست فقط برای رفع مشکلات پیش امده دعا کنیم،بدون مشکل هم دعا جایگاهی دارد ؟

از سوالش مشخص بود جوان فهمیده و زرنگی است.پرسیدم:چه کاره ای؟گفت :تازه دانشگاهم تمام شده؛......بیب........()خوندم

گفتم :درست فهمیدی دعا ها دو دسته اند:تقاضایی و مناجاتی؛

دعای تقاضایی:

در این نوع دعا شخص از خدا تقاضایی دارد و به قصد براورده شدن حاجت ، خدا را میخواند .حال چه این تقاضا برای خود باشد چه برای دیگران ....دعای مشهوری که در ماه رمضان خوانده میشود: ((اللهم ادخل علی اهل القبور السرور...)) از این قسم است....بهترین شیوه برای خواندن این دعاها نیز این است که یک نفر بخواند و دیگران(( آمین)) بگویند.

دعای مناجاتی:

در دعای مناجاتی خواستن در کار نیست،بلکه هدف سخن گفتن و مناجات با خداست.وصف حال گفتن و حمد محبوب سرودن است.گاهی یک و دو کردن با خداست.مانند امام سجاد(ع) که درهمین دعا میفرمایند: (( پروردگار و اقایم! سوگند به عزت و جلالت ، اگر مرا به گناهانم باز خواست کنی،من نیز تو را به عفوت مطالبه میکنم و اگر به پستی ام مواخذه کنی ،من هم تو را به کرمت مواخذه میکنم))

سخن که به اینجا رسید جوان دیگر تاب نیاورد؛درحالی که داشت مفاتیح را برمیداشت گفت: با اجازه نگاهی به این دعا بیاندازم.گفتم:تسبیح ،نشان دعای ابوحمزه است.مفاتیح را باز کرد وشروع کرد به ورق زدن.با خود گفت دعای بلندی است.گفتم:حدود بیست صفحه است ولی یک دنیا معرفت است.برای هر شخص در هر سطحی مطلب دارد همه جمله هایش در یک سطح نیست،چون همه دعا کنندگان در یک سطح نیستند.بعضی مشکل خوف دارند ،بعضی در مرحله رجا مشکل دارند و بعضی مشکلات دیگر دامنگیرشان است.لذا این دعا برای همگان سودمند است.

البته بحث محوری این دعا همان مسئله توحید است که در خلال این مسائل بازگو میشود.

گویا این حرف های من را نشنیده بود.شاید هم من نباید این سخنان را میگفتم.دیدم بریده بریده شروع کرد به خواندن دعا :

" الهی لا تودبنی بعقوبتک و لا تمکر بی فی حیلتک من این لی الخیر یا رب و لا یوجد الا من عندک و من این لی النجاه ولا تستطاع الا بک...."

" معبودا! مرا باعقوبتت ادب مکن و به حیله و مکرت دچار مکر مکن.پروردگارا! از کجا خیر یابم جز از طرف تو و از کجا نجاتی یابم در حالی که توانایی بر ان نیست،جز به کمک تو...."

او داشت ارام ارام دعا را میخواند و من با خود می اندیشیدم که راستی اگر جوانانمان را ب معارف بلند دعاها اشنا کنیم و اگر ان هیجانها و احساسات خود را درمناجات ها تخلیه نمایند،دیگ مشکلی با تخلیه های هیجانی و احساسی نابجای این ها نخواهیم داشت...

جوان مکثی کرد...نگاهم کرد...چشمانش برق میزد....شاید هم نم شده بود!!!

ادامه داد: "...من این لی الخیر یا رب ومن یوجد الا من عندک.."

" خدایا غیر از حضور تو ونزد تو،کجا چیزی که خیر باشد برای من وجود دارد؟...." به تعبیر دیگر خیر در هیچ کجا یافت نمیشود مگر انحصارا در نزد تو...وقتی خیر فقط یک جاست، ان هم نزد توست پس در جای دیگری خیر وجود ندارد...

از چه کسی میتوان خیر خواست ؟؟؟ پاسخ یک کلمه است،.....خدا

                       تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

1: بازهم مطلب ادامه داره....شاید به اندازه یه پست دیگه...اما گفتم خیلی طولانی میشه..همینم نمیخواستم بذارم چون خیلی ها خواستن نوشتم....هرچند که خیلی قشنگه!!!

2: این روزها مشهد نمایشگاه قران دایر شده و خواهر محترمه اینجانب هم مهد و دبستان قرانی داره که تو این نمایشگاه دوتا غرفه گرفته...اینجانب در غرفه ی 3_6 ساله ها مستقر بوده و روی دست وصورت بچه های مردم نقاشی میکشیم....گاهی وقتها هوس میکنیم خط خطیشان کنیم...بسیار کیف میدهد....اگه رده سنیش بهتون میخورده تشریف بیارین گل بوته بکشم براتون!!


نوشته شده در یکشنبه 89/6/14ساعت 10:51 عصر توسط ریحان و سعیده صلواتی برفست ( ) |

<      1   2   3      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت