• وبلاگ : دوسجونانه
  • يادداشت : ادامه ي داستان....
  • نظرات : 13 خصوصي ، 53 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    حاج آقا ريحون نميشه حاج آقاي ما هم بشي؟
    از طرف يه عاشق دلخسته
    پاسخ

    من!!! بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله!!!!



    پاسخ

    تو خودت قند و نباتي ...شكلاتي...شكلاتي يا شيريني كه اينجور به دل ميشيني؟!!!
    اين دني دختر خوبي بود ريحون تو اغفالش کردي
    دني تو خجالت بکش اين ريحون که ديگه شخصيت اصلي خودشو يادش رفته
    ببين عزيزم تو يه دختر جوان هستي ازدواج هم نکردي
    ريحون دختر خوبي باش
    پاشي بياي ها...
    پاسخ

    حالا تو رو هم ميخوام اغفال كنم!!! صبر كن !!! زن منو از راه به در نكن....ناموسي دروغ ميگه....تو حاج خانم خودمي!!!!
    وا اين تسنيم آبرومون رو برد ريحون ايــــــــــــــــــــش
    پاسخ

    ايــــــــــــــــــــــش!!!

    سلام همشهريا...

    ما رو قابل نمي دونين به ما سر بزنين...من آپـــــــــــــــــــم

    وبلاگ تو و ديانا که ميرم ياد دختران ترشيده و البته امسال خودمون مي افتم
    بابا من و دوستام که از اين حرفا يم زنيم(حاج آقا حاج خانوم ) 10سال از شما کوچيکتريم
    نکيند اين کاترها رو
    خوب نصايح ما هم به پايان رسيد
    تا نصايح مامان بزرگي ديگر خدانگهدار

    پاسخ

    چي چي ميگي؟ زنمه!! اختيارشو دارم!!
    من اومدم........فکر کنم قسمت سوم رو سال ديگه تعريف ميکني .....نه.....چه قد طول کشيد ........

    مي بينم که خاله ريحون شدي .....از اينجا ب ه بعدش ترکي ......

    مهلم اولوبسان .....گيديسن نمايشگاها شيت دنيسن....شيکلک چکيسن.....اوزونن چيخيبسان .....اوزوا گيرمي سن
    پاسخ

    نه ديگه بسه تعريف تموم شد....جوابيه ي متن تركي: ويدا جون حسوديت ميشه انقد طرفدار دارم؟!!! :دي
    + الهه 


    سلام ريحان جون

    مي گم خوب همه رو سر کار گذاشتي ها!!!!

    ديشب معروف شدي يا نه؟آخه داشت از نمايشگاه نشون مي داذ از غرفه هاي شما هم فيلم گرفته بود ولي هر چقدر نگاه کرد قسمت نقاشي ها رو نشون بدن که ببينمت نشون ندادن.نبودي ديگه تو فيلم نه؟

    پاسخ

    الهه ديروز واسه افطار دعوت شده بوديم ...من نرفتم نمايشگاه

    پاسخ

    فدااااااااااااااااااااات
    سلام
    ميگم ريحون اين داستان چقده برام آشناست؟!!!!!!
    اي کلک هممون رو سر کار گذاشتي ها ؟

    پاسخ

    ترنم جان يعني جدا فكر كردي من در اون لحظه حاج اقا شدم؟ ...اين يه داستاني بود خوندمش بعد چون مربوط به ماه رمضان هم بود...و هم به دل خودم نشست گذاشتم...تا دوستانم هم بخونن...
    مي گم دوستان زديد در کار بيان تجربيات هااااا!
    طبق سوابق حاج آقا که هموم ريهونه خانم ميباشد ولي اون برادر نادم از کرده هاي پيشن هم همون .......بيــــــــب ...... مي باشد!


    راستي نمايشگاه مشهد تا کي ادامه داره!؟
    پاسخ

    تا 5 شنبه ي اين هفته
    ساقي رو ديديد به ما هم بگين ها خووووووووووب ؟!!!
    + مهتاب 

    ميشه منم بيام نقاشي بشم؟

    به جون خودم از اعتکاف که اومدم بيرون با خودم قرار گذاشتم هيچ نقابي رو صورتم نذارم ، ولي از اون جايي که خيلي بعيده که بشه ، ترجيح ميدم نقاب بچگي بذارم تا ...

    اون روز صبح که اومدي حرم در مسجد رو صورتم نقاب ديدي؟

    پاسخ

    سلام خانم سكرت!!! قبول باشه!......خيلي التماس دعا داشتيم هااااااااااااااااااااااا.......نقاب؟ نه شما قبلش هم هيچ نقابي نداشتي......جز همون كه مجبورشديم به خاطرش سانسورت كنيم!!!! :دي
    کوکب!!!
    پاسخ

    : دي
     <      1   2   3   4      >